۱۳۹۴ اردیبهشت ۶, یکشنبه

قرآن‌آموزی با ضَرَبَ (زدن)!





یکی از برگ‌های خاطرات ایام کودکی من، این است که در آغاز مدرسه، برایم یاد گرفتن قرآن به‌زبان عربی بسیار دشوار بود. قاری قرآن ما هم یک آدم بسیار سخت‌گیر بود و با اندک اشتباه کودکان را می‌زد و چنان می‌زد که حتا سبب دلسردی کودکان از مدرسه و درس می‌شد.

یک روزی، از ترس قاری در آلماری (کمد لباس) صنف (کلاس) پنهان شدم، اما یکی از هم‌صنفانم (هم‌کلاسی‌هایم‌) چُغلی کرد و مرا به اصطلاح لو داد. همان بود که کفپایی را برای نخستین‌بار، آن‌هم برای فراگیری قرآن (کلام خدا) تجربه کردم. قاری می‌زد و من قسم می‌خوردم که قرآن را یاد نمی‌گیرم. از قاری زدن و از من سوگند خوردن. در نهایت پاهایم سیاه و کبود شده بودند. در آن‌زمان نمی‌دانستم این تجربه یعنی چه؟

این تجربه به من آموخت که مدارس ما سرآغاز دیکتاتورپروری در کشور است و از سوی دیگر، کودکان را به‌جای تشویق به درس خواندن، از درس و مدرسه دلسرد می‌کند.

این جریان گذشت. وقتی به نوجوانی رسیدم زمانی که بحث‌های داغ دینی و ماتریالیستی بین جوانان مرسوم بود، تصمیم گرفتم که زبان عربی و قرآن را خوب فراگیرم. خشونت دینی نتوانسته بود، مرا به‌سوی قرآن بکشاند، اما بحث‌های جالب ماتریالیستی با دینداران سبب شد که هم عربی را فرا بگیرم و هم قرآن را. چون علاقه‌ام سبب این کار شد نه جبر معلم. اما وقتی آغاز کردم به فراگرفتن صرف و نحو عربی، در همان آغاز متوجه شدم که آموختن این زبان که زبان قرآن هم است، با صرف (گردان) «ضَرَب» یعنی «زدن» آغاز می‌شود.

(شنبه، ۲۵ آوریل ۲٠۱۵ - ٠۵ اردیبهشت ۱۳۹۴، درسدن)

از دل‌نوشته‌های مهديزاده کابلی


وقتی در جامعه با کودکان، در ایام کودکی آنان، با خشونت رفتار شود، در جوانی این افراد خشن بار میایند و این چنین جامعه همیشه بیمار خواهد بود. حادثه مرگ فرخنده هم ریشه در همین سنت غلط آموزشی و پرورشی جامعه دارد. ولی اگر با کودکان با احترام برخورد شود، در بزرگسالی آنان نیز به دیگران احترام خواهند گذاشت. بکوشید این سنت غلط اجتماعی را اصلاح نمایید.