۱۳۹۴ دی ۱۱, جمعه

در انتظار تولد دوباره





    سال نو فرا رسید
    با آسمان ابری و بی‌ستاره
    قلب سرد و بی‌مهر زمین را یخ زده است، در تن هزار پاره
    نه از طوفان خبری است، نه از بستر سپید برف به‌روی سنگفرش خیابان،
    نه آرام آرام اشکی می‌بارد، از چشم آسمان
    امشب همه مدهوش هم‌آغوش آتش شدند
    دمی در بستر مخمل سرخ، با تنی سوخته در آتش بی‌شراره
    این شب هم می‌گذرد، چون هزاران شب دیگر، بی‌هیچ استخاره
    درختان عریان، ایستاده خشکیده‌اند
    در انتظار تولد دوباره

(جمعه، ۱ ژانویه ۲٠۱٦ - ۱۱ دی ۱۳۹۴، درسدن)

از دل‌نوشته‌های مهديزاده کابلی