۱۳۹۷ دی ۱۸, سه‌شنبه

برگه‌ی از خاطراتم: از دبیرستان تا دانشگاه

نفر جلوی به حالت دراز کشیده خودم هستم. ردیف اول: از راست به چپ: حمید جان (شهید شد)، نصیر جان، ولی جان نوابی، یوسف جان (شهید شد) و عبدالله ردیف آخر افراد ایستاده از راست به چپ: اکرم جان، نعیم جان لوگری، عارف جان مختار، کدارتات عزیز، نعمت جان و اشرف جان.

در سال ۱۳۵۳، پس از موفقیت در امتحان کنکور، وارد دبیرستان تکنولوژی کابل (مکتب تخنیک ثانوی) شدم که در کارته ۴ شهر کابل در کنار دانشکده‌ی مهندسی (فاکولته‌ی انجنیری) قرار داشت. کلاس‌های دهم، یازدهم و دوازدهم را در این دبیرستان درس خواندم. خاطرات بسیار خوشی از این دوران دارم. هم‌کلاسی‌هایم افراد بسیار نازنین بودند. در این دوران، به‌جز درس‌خواندن، ورزش و شنیدن موسیقی و گاهی با دوست‌دختر به رستوان رفتن و این‌که در آینده باید کسی شد که بتواند جبران زحمات شبانه‌روزی مادر را بنماید، دغدغه‌ای نداشتیم. توانایی‌ام در دروس ریاضی و فیزیک فوق‌العاده بود و زبان انگلیسی را هم در حد نیاز مدرسه فراگرفتم و از کتاب‌های انگلیسی می‌توانستم به‌خوبی استفاده کنم (به‌ویژه در ریاضی، فیزیک و تخنیک موتر). به‌هر حال، این دوره هم به پایان رسید، و در سال ۱۳۵۵، با ریزنمرات بسیار خوب به‌عنوان دانش‌آموزش ممتاز (شاگرد اول‌نمره)، از رشته‌ موتر (اتومبیل) فارغ شدم.

من با همکلاسی‌هایم و استاد تیموری در ورکشاب موتر (کارگاه تعمیر ماشین)، فکر کنم سال ۱٣۵۵ باشد. از چپ به راست: نیم رخ استاد تیموری، نصیرجان، خودم (رئوف)، حمید از لوگر، یوسف از مرادخانی، و نیم رخ خواجه نعیم. طبق اطلاع، حمید جان را در دوره دانشگاه از وی تی ای، رژیم خلق زندانی کرد و به شهادت رساند. یوسف مرادخانی هم در سربازی شهید شد. گفته می‌شود که خواجه نعیم هم کشته شد؛ اما دقیق مشخص نیست. امیدوارم زنده و پاینده باشد. از استاد تیموری هم اطلاعی ندارم. روان درگذشتگان شاد باشد.
ریز نمرات سال آخر (۱۳۵۵ خورشیدی).

(شنبه، ٨ ژانویه ۲٠۱۹ - ۱٨ دی ۱۳۹۷، درسدن)

از دل‌نوشته‌های مهديزاده کابلی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر