دختر نازنینم ماریا جان صوفیزاده، سرودهی زیبا سرود که آن را با تغییراتی اصلاح کردم و برایش تقدیم میدارم:
- بنويسيد حرفی بر ديوار سكوت،
عشق سرمايه دل انسان پیر است
بنشانيد بر لبها، لبخند قشنگ،
آیۀ غم وسوسه شيطان عالمگیر است
گر غصه بيايد امروز سراغ من و تو،
بدانيد كه شادی فردا چه بسا دير است
بسازيد راهی بهسوی خورشید مهرورز،
چون فضا اینجا بسی دلگیر است
تا ابد راه بهسوی عشق و راستی برید،
بوی گل آنجا، عطر شبگیر است
بكاريد بههر خانهای دل تخم گلی،
كه فقط بوی گل محبت همهگیر است!
(ششم ژانویه ۲٠۱۲ میلادی، درسدن)
از دلنوشتههای مهديزاده کابلی
از دلنوشتههای مهديزاده کابلی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر