- بیا که در دل تاریکی شـب شنا کنیم
رنـگهـای شــب را از هم جـدا کنیـم
شاید که بر روز سپاه فراموشی تاخته است
گویـی که در شــب رنگها رنگ باخته اسـت
تا کی در آغوش سیاهی، قدرت شب را نگاه کنیم؟
تا کی در سـایهی شـب، مـرگ روز را تماشـا کنیـم؟
ظلمت شب مانع عبور خورشید میشود
ابـر ســیـاه حـجــاب نـور امـیــد میشـود
بیا که در شب احساس غرور کنیم
در تاریکـی شــب، انتـظار نـور کنیـم
کاش وجـدان شــب بیـدار میشـد
شب میرفت و روز پـایـدار میشـد
(٠۲ مارس ۲٠۱۲ میلادی، درسدن)
از دلنوشتههای مهديزاده کابلی
از دلنوشتههای مهديزاده کابلی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر