در جایی سرودهای را خواندم، بر دلم چنگ زد. ندانستم مال کیست که اجازه میگرفتم و اندکی آن را دستکاری میکردم. بههر حال، آن را دستکاری کردم و در پایان بخشی از سرودۀ زندهیاد فروغ فرخزاد را بهعنوان چاشنی بر آن افزودم تا باشد، اگر ذهن خفتهای را بیدار کند ...
- این روزها، همه فروشندهاند
دیگر خبری از تورم نیست
من شعرهایم را میفروشم
دخترک هفت ساله، گلهایش را میفروشد
آن مرد چهل ساله فقیر، دخترش را
و زیباتر از همه
آن زن سی ساله، اندامش را
و زشتتر از همه
آن آخوند که بر سر «منبر خون» نشسته، دیناش را
در اینجا، همهچیز فروشی است
اما، فقط ...
تنهای هرزه را سنگسار میکنند
غافل از آنکه شهر پر از فاحشههای مغزی است
و کسی نمیداند که مغزهای هرزه
ویرانگرترند تا تنهای هرزه
...
(مهدیزاده کابلی - اول شهریور ۱٣۹٢)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر