با پیروزی کودتای هفتم ثور، اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان جامها را پُر کردند و بههم زدند و شعار دادند: «به سلامتی رفقا»! تمام خلق خلاصه شده بود به چندتا رفیق که گاهی با کفش نماز میخواندند و سینهی خلق را نشانه میرفتند! ... اما وقتی مجاهدان مسلمان پیروز شدند، شعار دادند «اللهاکبر» و جامهای خون را سرکشیدند و مستانه بههر سو تاختند، سوختند و کشتند...! حالا، در قاموس مجاهدان، این رفقا شدند روسپرست و وطنفروش! اما مجاهدانی که شبانهروز، پنج بار بهسمت کاخ سفید سجده میکنند، و با دلار نفس میکشند، شدند «قهرمانان ملی»! اما افغان واقعی کیست؟ آنانی که با سکوت خود فغان کردند! کوله بار بستند و فرار کردند، یا ماندند و کشته شدند، و اگر نمردند تا کنون حتماً در فقر و فلاکت افتادهاند ولی بهنام نامی آنان همواره تجارت میشود.
(شنبه، ۱٨ سپتامبر ۲٠۱۴ - ٢٨ شهریور ۱۳۹۳، درسدن)
از دلنوشتههای مهديزاده کابلی
از دلنوشتههای مهديزاده کابلی
ما که در این قافله از اول گیر ماندیم تا حالا در این تلکک لعنتی پای ما بسته است . درد امروز درد صده بلکه هزاران جوان تحصیلکرده آواره ای است که از فرهنگ بی فرهنگان یعنی مدیران حکومتی ای از نواده های کاخ سفید که به دلکشا و سفیدارنشسته و هر روز بر این ملت مظلوم رجز می خونند ، گریختخ اند بعضی در حلقووم ماهی های دریای مدی ترانه هضم شدند و تعدادی در ککشور های بالقان سابق سرگردان و لسمتی هم در اردوگاه های روپا زندگی حسرت بار و سر نوشت نا معین دارند. این درد از همانجای ورم کرد که به فرموده شما رفیق نوشیدند و خدا پرستان ظاهر بین ما جام خون نوشیدند و حالا از همین مردمانی که به نام طالب نیم از صحنه کشور را از مدت بیست و شش سال به اینطرف پر خون کرده اند نیمی طالب ، چاریکی داعش و قسمتی با رفقای پیک نوش ساابقه یکجا شدند و حالا از کریملین دستور می گیرند .این بازی روح و روان ما را سوزانیده است
پاسخحذف