۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

برو و پشت سرت را نگاه نکن

وقتی آدم‌ها با تو بيگانه می‌شوند، در شهر خود احساس غربت می‌کنی و با خود می‌گويی "از اين شهر برو، برو و پشت سرت را هم نگاه نکن"!



وقايع ناگوار افغانستان و شور و شوق دانش‌اندوزی مرا از آوان جوانی به سير و سفر در کشور‌های جهان کشاند. نخست ايران را برگزيدم و سپس به پاکستان، هند، آلمان، هلند، بلزيک، فرانسه، اسپانيا، پرتقال، اتريش و چک سفرها داشتم. اما با عطر غریبی همه‌جا!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر